*شماره نشست: *شهرستان: خاش * کتابخانه: شهید رجایی نوک آباد* ماه برگزاری اردیبهشت ماه 1396
*کتاب: دل ماند و هوای سنگر و فرمانده: روایت سید هاشم درچه ای * نویسنده:مریم جهانگشته * معرفیکننده: ثریا ریگی
* ناشر: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس * سال نشر: 1387 *موضوع: تاریخ
این کتاب روایتگر خاطرات جنگ و اسیری سیدهاشم درچه ای می باشد که یکی از سرداران و دلاوران دفاع مقدس است که در کتاب روایت شده است این کتاب که به صورت جیبی بوده و دارای عکس هم می باشد. تعداد صفحات کتاب 80 صفحه می باشد که جالب و دیدنی هستند .
قسمتی از کتاب به این شرح می باشد که با هم می خوانیم : تقریبا ساعت 12 بعداظهر هر دو گردان را به خط کردیم گفتم چون شب عملیات نمی توانم برایتان صحبت کنم اکنون سخنانم را بشنوید: در روز عاشورا صدای العطش در خیمه ها بلند شد این صداها قلب ابوالفضل (ع) را به درد آورد او صدای العطش طفلان را بشنود و سقا باشد؟ مشک را برداشت و اذن خواست . ابا عبدالله الحسین (ع) اجازه دادند. ابوالفضل العباس (ع) یک تنه حمله برد پس اگر می خواهی در لشکر امام حسین (ع)باشی، کثرت دشمن را نبین نعره اش رانشنو ، تانک هایش را نبین .
تا این جلات را که گفت همه اشک می ریختند و می گفتند که ما باید مثل حضرت عباس باشیم.
*شماره نشست: *شهرستان: خاش * کتابخانه: شهید رجایی نوک آباد* ماه برگزاری اردیبهشت ماه 1396
*کتاب: در چند قدمی خرمشهر: روایت کریم نصر* نویسنده:حجت الله ایزدی * معرفیکننده: مهرناز ریگی
* ناشر: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس * سال نشر: 1387 *موضوع: تاریخ
این کتاب 80 صفحه ای در مورد یکی از فاتحان خرمشهر هست که بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آن را به چاپ رسانده کتاب دارای عکس می باشد و خاطرات سرتیپ کریم نصر را روایت می کند در این کتاب مطالبی ازقبیل زندگی نامه و روایتی از کریم نصر را به صورت داستان می توانیم بخوانیم که نمونه آن به صورت زیر در کتاب وجود دارد .
یک مرتبه، ابتدا صدای چرخش بالهای یک بالگرد آمد و بعد از آن زنبیل محتوی آذوقه زیر آن آماده شد تا برای نیروهای داخل ساختمان آذوقه بفرستد. وقتی پایین تر آمد بچه ها به طرفش شلیک کردند و سرنگون شد و همزمان با سقوط آن انگار جنگ در آن نقطه به پایان رسید...
*شماره نشست: *شهرستان: خاش * کتابخانه: شهید رجایی نوک آباد* ماه برگزاری اردیبهشت ماه 1396
*کتاب: سنگر فرماندهی: روایت سردار سرتیپ پاسدار حاج حسین دقیقی* نویسنده:فاطمه نیری دهقان * معرفیکننده: اسرا هاشم زهی
* ناشر: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس * سال نشر: 1389 *موضوع: تاریخ
این کتاب همان طور که از اسمش مشخص است در مورد سرتیپ پاسدار حاج حسین دقیقی و هر آنچه که در زمان او اتفاق افتاده را به شیوه داستان روایت می کند که این وقایع شامل موارد زیر می باشد :خرمشهر در اشغال، عملیات بیت المقدس ، سنگر فرماندهی قرارگاه ، شروع عملیات ایذایی در منطقه فکه، آغاز مرحله سوم عملیات، آمادگی برای حضور در عادامه ی عملیات بیت المقدس، نهر عرایض، ماموریت جدید ، آتش تهیه روی خط مقدم عراق، شکستن خط، قرارگاه عراقی ها زیر پل نو، و سقوط ارتش عراق در خرمشهربه عنوان نمونه این قسمت از کتاب در جلسه خوانده شد و آن این بود :
چند دقیقه بعد صدای شنی تانکها در دشت پیچید. حتی می شد ارتعاش زمین را احساس کرد. تانک ها که کمی جلو خزیدند، شلیک ها متوقف شد. از آخرین مقرها که عبور کردند سرعت شان را چند برابر کردند. چند نفر هم به آنها ملحق شد. رزمنده ای پشت نفربر سوخته ای موضع گرفته بود. لحظه ای بلند شد .... و ادامه داستان
*شماره نشست: *شهرستان: خاش * کتابخانه: شهید رجایی نوک آباد* ماه برگزاری اردیبهشت ماه 1396
*کتاب: سید سنگرساز: روایت سردار سید محمد لاله زار * نویسنده:حسین نریمانی * معرفیکننده: ثریا ریگی فرزند نورمحمد
* ناشر: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس * سال نشر: 1387 *موضوع: تاریخ
این کتاب زندگی نامه و عملیات بیت المقدس را قبل و بعد را از مرحله اول تا مرحله دوم را را روایت می کند این کتاب دارای عکس می باشد بالای عنوان کتاب فاتحان خرمشهر می باشد و روایتی است از سردار سید محمد لاله زارو خدماتی که به کشور ما ارائه داده. موضوعات کلی کتاب شامل جنگ ایران و عراق و ایثار گران و خاطرات می باشد و متن کتاب بدین صورت است که :
بچه ها با دیدن این صحنه و حضور فرمانده ای دلیر همچون شهید خرازی در پیشاپیش آنان، روحیه ی جنگ آوری بیشتری گرفتند ...
*شماره نشست: *شهرستان: خاش * کتابخانه: شهید رجایی نوک آباد* ماه برگزاری اردیبهشت ماه 1396
*کتاب: تا روز دوم: روایت محمد ابراهیم عجم * نویسنده:محسن حیدریان فرد * معرفیکننده: فاطمه هاشمزهی
* ناشر: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس * سال نشر: 1387 *موضوع: تاریخ
این کتاب توسط انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در سال 1387 منتشر شده و خاطرات یکی از سرداران اسلام در جنگ ایران و عراق به نام محمد ابراهیم عجم فرمانده گردان یک تیپ 25 کربلا را در عملیات بیت المقدس را از زبان خودش را در 67 صفحه بازگو میکند در ابتدای کتاب شناسنامه سردار محمد ابراهیم عجم را که راوی این کتاب است را بیان می دارد دارای عکس های قدیمی از دوران جنگ می باشد.
متن کتاب : نگاهم به نگاهش افتاد برق عجیبی در آن تاریکی در چشم هایش بود . مطمئن و آرام ایستاده بود. سری چرخاند نگاهی دوباره به من انداخت و با آرامش خاطر گفت : آقای عجم شما بروید. بیخودی هم بحث نکنید ، این مین منفجر بشه بچه ها اذیت
می شن ...
- ۹۶/۰۲/۳۱